در شگفتم چگونه تو با مردم انس ميگيري وبه ديگران دل مي بندي در حالي كه ميداني تنها خواهي مرد.
ومي داني تنها در قبر خواهي خفت وتنها در پيشگاه من خواهي ايستاد وتنها حساب پس خواهي داد.
ايا انديشيده اي چقدر تنها خواهي بود؟
ساعتي؟ روزي؟ماهي ؟ سالي؟چند هزار سال؟چند ميليون سال؟
باخودت فكر كن و بينديش.هر قدر كه قرار است پس از مرگ بامن تنها باشي در دنيا با من انس بگير
اگر لحظه اي, لحظه اي واگر هميشه, هميشه
نظرات شما عزیزان: